کلاس نقاشی
جاتون خالی دارم میرم کلاس نقاشی
این پست رو مامان خیلی وقته همینطوری بدون عکس گذاشته وبلاگم
البته این بهتر شد چون الان با چند تا از آثارم در خدمتتونم
الان حدود 4 تا جلسه رفتم البته چون راه ما تا کانون دوره مامان منو فقط شنبه ها میبره یعنب هفته ای یه روز
نمیدونم چرا.... ولی آانگار میگه اونجا اذیت میکنم
آخه منووووو اذیت....
ولی خودمونیم تو کلاس خیلی خوش میگذره
مربی مونو هم خیلی دوس دارم
و البته از برگشتن های من در مسیر
عزیزم.....
قربونت برم نهالم موقع برگشتن از کانون کنار پارک یا حالت اونقدر خوبه که باید بریم ازت عکس بندازیم... که نوز هم موفق نشدی منو بکشونی طرف 2 تا دوچرخه ای که تو پارک هست ویا اینکه مثل اونروز .... میخوابی ... الهی بمیرم برات خیلی دلم برات سوخت وقتی آروم توی بغلم خوابیدی و گذاشتمت روی صندلی اتوبوس اصلا نفهمیدی... تو عکسا مشخصه که هی گردنت خم میشد و آخرشم برداشتم تو بغلم گذاشتمت...
خیلی ناز و ملوس شده بودی