بفرمایین پیتزا
بفرمایین پیتزا برا همه تون هست
پیتزا رو میگم.... دارم براتون پیتزا درست میکنم البته فعلا تنها مشتریم مامانه... و ناگفته نمونه که اینجا با مدیریت خاله رضوان اداره میشه...
منتظرم عصر بابا حمید بیاد و وای... چوخ هوشلاناجاخ!!!
بله اینجا مراحل ساخت پیتزا هستش
و بازم از کارای نهال خانوم
خوشگلم الان چند وقته که برات خمیر بازی خریدیم البته با درخواست خودت که تو کتاب می می نی دیده بودی و شماهم کلا خودتوتو با اون سرگرم کردی ... همه چی باهاش درست میکنی تا جایی که الان رسیدی به بخش آشپزی و امروز هی پشت سرهم پیتزا میپزی البته ناگفته نمونه که من و بابا اصلا برات ازین غذاها نه خریدیم و نه میخریم حتی تو خونه هم برات نپختم چون دوست ندارم مزه شونو بچشی و خدای نکرده به فست فود عادت کنی و این کارو از کایلو یاد گرفتی البته نه تنها اینا بلکه کلی کارای دیگه حتی دیگه داری به زبون اون صحبت میکنی...
و ناگفته نمونه که با وجود اینکه باهر زحمتی شده دوبله فارسی شو برات خریدم ولی بازم دوست داری تو تلویزیون ببینی چون هنوز زبون فارسی رو قشنگ بلد نیستی ولی من میدونم که زود یادمیگری چون واقعا خیلی خیلی باهوشی
قربونت برم من...
هنوز فرصت نشده اینجا برات بگم که چقدر عاشق تلویزیونی یعنی اگه کارتون نباشه نمیدونم چطوری میشد...
آخه تو یه جا نمیشینی که یا باید بازی کنیم یا هم تلویزیون ببینیم
به قول خانوم وحدانی کوچیک(مربی مهدت) این دختر یکی رو میخاد یا بهش آموزش بده و یا اینکه باهاش بازی کنه...
انگار این پست خیلی طولانی شد...
حتما یادم باشه تو یه پست دیگه درمورد کارتونایی که دوست داری برات بنویسم...
آهان راستس یه چیزی...
دیشب که خوابده بودی یهو از خواب پریدی و منم برات آب آوردم بعد دراز کشیدی فک کردم خوابیدی ولی بعدش گفتی:
-مامان
-جانم !؟!؟
- جارو برقی نی ناسیل کوللاناللار... ؟؟؟؟
من
....
-میزنن به برق آشغالارو میکشن
- من چوخ کوچوکم بویونجه مامان اولاجام...
بعدش یه کم ساکت شدی و
- مامان... آسترانوت لار نه ایش گوررلر؟؟؟
من 
- گویه گدرلر
- اوت ... اوزایا ...
یک و نیم شب... البه قبل از خوابت برنامه اوچان بالن رو دیده بودی و میگفتی میخام آسترانوت(فضانورد) بشم
