مو خوشگلم
میخاستی یه تغیر بدی تو خودت... خب دختر خانم ها اینطوری ان دیگه...
اولش برای عروسی عمو بابک دوست داشتی موهاتو رنگ کنم ماهم نظری نداشتیم... بابا حمید هم میگفت خب یه خورده اشکالی نداره...
ولی خب همونطوری موند و دیگه نخواستی...
حالا گفتی مامان موهامو بزن... من😑
والا تا حالا من مو کوتاه نکرده بودم
اما دلمونو زدیم به دریا و شروع کردیم😊
خب نهالمون دوست داره که اینبارم موهاش کوتاه باشه😘
ای جاان دلم که خودت خدای خلاقیتی
نتیجه ی کارمان هرچه باشد یه دنیاااا عشق از آن میزند بیرون و تو دنیااای منی نهالم...
فرشته ام
مبارکت باشه عزیز دلم😍😍😍
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی